• ناشر: Capcom
  • سازنده: Capcom
  • سبک: Survival Horror
  • پلتفورم ها: PC | PS3 | X360
  • تاریخ انتشار: October 2, 2012 (PS3, X360), PC (March 22, 2013)

در مجموع باید قبول کرد که زامبی ها بخشی از زندگی ما شده اند و اگر هر چند روز یکی از آنها را در کنسول، رایانه، موبایل یا دیگر وسایل به قتل نرسانیم گویی یکی چیز از ما کم شده است! کار این دوستان صمیمی به جایی رسیده که بسیاری انتظار داشتند 21 دسامبر 2012 خود را جای Leon قرار دهند و کمی با تفنگ هایشان خوش بگذرانند! البته این سرگرمی در قالب های مختلفی به بازار عرضه می شود که اگر بگوییم شاخص ترین آنها سری Resident Evil است، بیراه نگفته ایم.

ساخت Resident Evil 6 با یک هدف ساده شروع شد و آن هم جذب مخاطبان جدید از طیف های گوناگون و کشور های مختلف بود و سازندگان حتی اعلام کرده بودند که یکی از بزرگترین اهدافشان طرفداران سری Call of Duty است. برای رسیدن به این اهداف بزرگ که شاید فقط در بیان ساده باشند، آنها نیاز به تغییراتی بزرگ و انقلابی داشتند که باید دید آیا موفق شده اند به آنها جامه عمل بپوشانند یا خیر ...

بازی دارای سه داستان از 6 شخصیت مجزا است که البته تمام این ماجراها به صورت موازی پیش رفته و در بسیاری از مراحل با دیگر شخصیت ها ملاقات می کنید.


 

Leon و Helena دو همکار هستند و اکنون که رئیس جمهور جدید ایالات متحده قصد دارد رازهای Raccoon City را برملا کند، همراه او هستند. اما همه چیز خوب پیش نمی رود و رییس جمهور به زامبی تبدیل می شود و از درون سازمان طوری صحنه سازی می کنند که این دو همکار را مقصر مرگ او جلوه دهند. اکنون Leon و Helena علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با سازمان نو ظهور Neo Umbrella باید با افرادی از اداره امنیت ملی نیز بجنگند.

Chris و Piers دو مامور BSAA هستند که برای انجام چند ماموریت ضد تروریستی بایونیکی به شرق اروپا و چین فرستاده می شوند. اما همان طور که انتظار می رود همه چیز خیلی ساده نیست. Chris اکثر افراد خود را به خاطر Ada Wong که یکی از افراد Neo Umbrella است از دست می دهد و اکنون علاوه بر انجام ماموریت خود، به دنبال انتقام گرفتن از او نیز می باشد.

تا اینجای کار اکثر شخصیت های بازی برای ما آشنا بودند و شخصیت آنچنان جدید و هیجان انگیزی وجود نداشت، اما بحث Jake جداست. او یکی از تروریست هایی است که Chris برای نابودی آنها به شرق اروپا سفر کرده، اما پیش از Chris یک مامور دیگر به نام Sherry Birkin او را پیدا می کند و به او می گوید که آنها برای نجات جان مردمی که گرفتار ویروس شده اند به او نیاز دارند و Jake هم در قبال دریافت 5 میلیون دلار این ماموریت را قبول می کند. ماجرا از این قرار است که Jake در اصل پسر Albert Wesker است و خون او برای ساخت واکسن ویروس مورد نیاز است.

در بسیاری از بازی ها و انیمیشن ها این اتفاق روی می دهد که سازندگان قسمت های جدیدی به محصول خود اضافه می کنند تا از زوایای دیده نشده داستان پرده برداری کنند. سه Campaign بازی نیز دقیقاً همین نقش را ایفا می کنند و سازندگان ترجیح دادند به جای سوییچ های داستانی زیاد، به این شیوه شرح حال چند شخصیت را بازگو کنند که تنها ایرادش کمتر شدن هیجان بازیست و به جز این مورد می توان از آن به عنوان بخشی مثبت نام برد.


 

شخصیت پردازی بازی خوب صورت گرفته و هر یک از شخصیت ها پردازش مخصوص به خودشان را دارند. در میان این همه خون و زامبی شخصیت های بازی عشق می ورزند، انتقام می گیرند، دلسوزی می کنند و بسیاری کار دیگر که باعث می شود آنها را از دسته ماشین های کشتار که این روزها مرسوم شده اند خارج کنیم!

همان طور که از یک بازی ترسناک انتظار می رود، دیالوگ های بازی برای القاء حس ترس محدود شده اند و سعی شده تا بیشتر گفتگوها در میان پرده ها انجام شود. دیالوگ های بازی در سطحی عادی قرار دارند و نه شاهکار هستند و نه ضعیف.

گیم پلی سری RE در چند بازی اخیر به یک سبک خاص رسیده و اکثراً سعی شده تا کلیت کار حفظ شود. یکی از ویژگی هایی که شاید برای برخی متفاوت باشد امکان تیر اندازی در حال نشانه گیری است که سرعت عمل بازی را بالا برده است. یکی دیگر از ویژگی های مهم بازی گنجاندن سبک و حال و هوایی متفاوت در هر Campaign است. مراحل Leon شباهت بیشتری به گذشته دارند و سعی شده حس ترس بیشتری در آنها دیده شود. اما مراحل Chris نقطه مقابل این بخش است و اینبار با دشمنانی که با حالتی ترسناک به سمت شما بدوند روبرو نیستید. اینبار آنها هم تفنگ به دست می گیرند و در موارد زیادی مجبور به گرفتن کاور خواهید شد. همان طور که انتظار می رفت بخش داستانی Chris و Piers ماحصل تلاش سازندگان برای جذب طرفداران Call of Duty بود. بخش Jake را نیز می توان چیزی بین دو بخش قبلی قرار داد و کمی هم چاشنی مخفی کاری به آن اضافه نمود.

در طول بازی امتیازات مختلفی کسب می کنید که برخی از آنها Orbهای قرمز و سبز برای پر کردن نوار سلامتی است و برخی نیز Skill Pointهایی که به کمک آنها می توانید توانایی های خود را ارتقاء بخشید. البته در این بخش از روش درختی استفاده نشده و کسب مهارت ها تنها با کسر مقداری Skill Point و به سادگی انجام می پذیرد.


 

شاید مهمترین سوالی که در ذهن بسیاری از مخاطبان این سری پیش می آید و دوست دارند پیش از خرید آن بدانند این است که آیا RE6 گیم پلی ترسناکی دارد یا مثل نسخه قبل بر روی مرزی میان ترس و اکشن کار می کند. جواب سوال بسیار واضح است. اینبار هم با عنوانی اکشن و ترسناک طرفید که بعید است بتواند شما را برای لحظه ای از جا بپراند! شاید تنها ترس بازی کمی استرس وارد از تمام شدن مهمات و کشته شدن شخصیت باشد. در مجموع می توان گفت که نه مراحل ترسناک بازی آنچنان شما را شوکه می کنند و نه بخش های اکشن یادآور سردمداران این سبک هستند.

مانند همیشه علاوه بر زامبی ها باید منتظر یک Boss نیز در خلال بازی باشید تا با او دست و پنجه نرم کنید. استدیوی سازنده تلاش داشته تا از برخی الگوهای مرسوم پیروی کند و به همین دلیل برای برخی Bossها از سیستم نقطه ضعف استفاده شده و در مجموع تنوع خوبی در این بخش وجود دارد و غول های خوبی را ملاقات خواهید کرد!

تنوع سلاح بازی نیز خوب است و انواع سلاح مانند کلت، نارنجک انداز، تیربار، نارنجک، فلش بنگ و ... با توجه به شخصیت و داستان انتخاب شده در اختیار شما قرار می گیرد. مهمات بازی نیز هم در گوشه و کنار لوکیشن ها قرار دارند و هم پس از کشتن دشمنان به شما داده می شوند.

برای باز کردن یک در یا پیدا کردن یک شی باید معماهای محیطی بازی را حل کنید که برای تنوع خوب هستند، اما آنچنان سخت نیستند و با توجه به اینکه می توانید با فشردن یک کلید محل هدف خود را پیدا کنید، به نظر نمی رسد که مشکل خاصی پیدا کنید و مشخص است که هدف سازندگان طولانی کردن بازی با معماهای سخت نبوده است.


 

طراحی های گرافیکی بازی نیز تیغ دولبه ای است و که گاهی به سود بازی عمل می کند و گاهی به آن ضربه می زند. برای مثال باید به تفاوت فاحش کیفیت برخی تکسچرها با یکدیگر اشاره کرد. شاید پیش بیاید که در ذهن خود یک شخصیت از بازی را در کنار دیوار یک ساختمان قرار دهید و اینگونه عبارت تضاد را بهتر درک کنید!

بخش طراحی شخصیت ها جدای از کمی لبه های تیز مشکل خاصی ندارد و در سطح خوبی قرار دارد. البته حرکات موها نیز کمی غیر واقعی است. یک ایراد دیگر این است که حاشیه برخی اجسام حالت آبرنگی میگیرد و Blur آنها بیش از حد است.

رنگبندی محیط از آنجا که در کشور های گوناگونی در جریان است دارای تنوع متوسطی است و علاوه بر محیط های بسته که شباهت زیادی به یکدیگر دارند، خیابان های نورانی چین، کوه های برفی و اروپای شرقی با رنگبندی مرده خود بازی را از یکنواختی خارج کرده است.

افکت آتش بازی با وجود بزرگنمایی، خوب از آب در آمده و محیط های در حال سوختن بازی جذاب هستند. دود هم کیفیت خوبی دارد و علاوه بر دود، آتش گازهای مسموم پخش شده در هوا هم با محیط هماهنگ هستند.

معمولاً وقتی گیم پلی یک بازی ترسناک نیست باید سعی کرد تا با محیط های ترسناک جور این بخش را کشید. خوشبختانه سازندگان تا حدی در این بخش موفق بوده اند و محیط های تاریک بازی که تنها نور آنها از چراغ قوه شما می آید و پر از جنازه هایی هستند که هر لحظه ممکن است از جا بپرند حس ترس را تا حدی القا می کنند.


 

همانطور که مشخص است پخش موسیقی های سنگین در خلال یک مرحله از بازی ترسناک نتیجه عکس دارد و باید به یک سری افکت ترسناک یا زیر صداهایی ساده قناعت کرد. RE6 نیز از همین الگو استفاده کرده و Azusa Kato با کمک همکارانش در بخش موسیقی چنین کاری را انجام داده و نتیجه کار هم رضایت بخش بوده و موسیقی بازی جوی مناسب و هماهنگ با محیط دارد.

صداگذاری شخصیت ها نیز به لطف دیالوگ های منطقی و مناسب به خوبی انجام شده و گوینده هایی که صدای برخی از آنها را در گذشته شنیده ایم نیز کار خود را به نحو احسن انجام داده اند و با دیالوگ های با احساسی طرفیم.

Resident Evil 6 یک شاهکار نیست، اما بازی بدی هم از آب در نیامده و برای پر کردن اوقات فراغت و شاید کمی هم ترسیدن بد نیست. شاید طبق وعده این بازی طرفداران سری CoD را کاملاً جذب نکرد، اما حداقل توانست برای طرفداران سبک های گوناگون کمی مورد توجه باشد.

امتیازات:

گیم پلی: 7
گرافیک: 7
نوآوری: 6
صداگذاری: 9
جذابیت: 7
امتیاز کل: 7.1